روانشناسی عمومیسبک زندگیمهارت های زندگیموفقیت

راز گذراندن روزهای سخت زندگی

زندگی همیشه بالا و پایین‌های زیادی دارد. روزهای سخت زندگی کم نیستند. روزهایی که ممکن است چندین و چند مشکل متفاوت سر راه زندگی شما به وجود بیایند. راز گذراندن این روزهای سخت چیست؟ چگونه باید مشکلات و چالش‌های پیش‌آمده را حل کرد؟

گاهی رگبار مشکلات چنان بر سر شما می‌بارد که با خود می‌گویید: آیا کسی بیشتر از من هم بدبخت است؟ یا احساس می‌کنید این روزهای سخت تمام نخواهند شد. فکر کردن به احتمالات و اتفاقات وحشتناک‌تر یا غصه و گریه و ناامیدی به شما کمک نمی‌کند.

تسلیم شدن هم پاک کردن صورت مسئله است. پس باید به دنبال بهترین راهکار بود. اما آن راهکار چیست؟

روانشناسان و متخصصین با تجربه برای چنین روزهایی راهکارهایی پیشنهاد کردند. نکته کلیدی در گذراندن روزهای سخت، صبر است. اما مطمئنا صبر همه چیز نیست. شما باید سعی کنید کنترل و مدیریت فکر و احساسات خود را به دست بگیرید تا روزهای سخت را بگذرانید.

به خودتان اطمینان داشته باشید. با دنبال کردن قواعدی که در اختیار شما می‌گذاریم و کمی تلاش، مقاومت و صبر، روزهای سخت را با موفقیت پشت سر می‌گذارید.

به دنبال مقصر نگردید

اغلب افراد پس از رویارویی با مشکلات عجیب و غریب و سختی که تجربه می‌کنند، به دنبال مقصر می‌افتند. آن‌ها دائما فکر می‌کنند که چرا این اتفاق افتاده؟ تقصیر کیست؟ اگر فلان کار را نمی‌کردم، این اتفاق می افتاد؟

این مسیر، مسیر درستی نیست! الآن کارهای بسیار مهم‌تری دارید. چه دوست داشته باشید، چه نه، روزهای سخت زندگی شما فرا رسیده‌اند. به نظر خودتان بهتر نیست فعلا انرژی خود را صرف حل مشکلات کنید؟

دنبال مقصر گشتن راه بی‌پایانی است که به این راحتی‌ها در آن به نتیجه نمی‌رسید. احتمالا بعدها جواب این سوال را پیدا می‌کنید. اگر مقصر را نیافتید پس از حل این مشکل زمان کافی برای یافتن او دارید. فعلا باید بدون استرس و با تمام تمرکز به دنبال حل مشکلات باشید.

ممکن است مشکل پیش آمده انقدر سخت و عجیب باشد که مغز دائم از آن فرار کند. اما شما هرگز نباید تسلیم بهانه‌های مغز شوید. مطالعه مقاله زیر در مجله اینترنتی امرسان به شما کمک می‌کند بهانه‌های مغز را بشناسید و در مقابل آن‌ها بایستید.

تسلیم بهانه ها نشوید

سوال‌های توی سرتان را فیلتر کنید

سوال‌های مغزتان را فیلتر کنید و تنها به آن‌هایی که جواب دهید که پاسخ آن‌ها قرار است به شما در مدیریت شرایط کمک کنند.
سوال‌های مغزتان را فیلتر کنید و تنها به آن‌هایی که جواب دهید که پاسخ آن‌ها قرار است به شما در مدیریت شرایط کمک کنند.

با بروز مشکل یا مشکلات متعدد در روزهای سخت، ذهن شما پر از سوال می‌شود. از خود می‌پرسید: اگر فلان اتفاق نمی‌افتاد چه؟ یعنی بعدا ممکن است چه اتفاق دیگری بیوفتد؟ چرا این اتفاق برای من افتاد؟ این‌ها سوالات بی‌فایده‌ای هستند که تنها اندوه و اضطراب شما را بیشتر می‌کنند.

سوال‌هایی که جواب واقعی ندارند را دور بریزید. سوال‌های مغزتان را فیلتر کنید و تنها به آن‌هایی که جواب دهید که پاسخ آن‌ها قرار است به شما در مدیریت شرایط کمک کنند. با سوال‌های بیهوده و بی‌جواب تنها انرژی و روحیه خود را از دست می‌دهید.

در چنین شرایطی و در روزهای سخت از خود بپرسید: الآن باید چه کنم؟ اگر این اتفاق برای یکی از عزیزانم افتاده بود، چه توصیه‌هایی به او می‌کردم؟ برای کمک به سراغ چه فرد یا افرادی بروم؟

به خودتان باور داشته باشید

همه روزهای سخت و مشکلاتی که تا کنون حل کرده‌اید را به یاد بیاورید. با یادآوری آن‌ها شاید حتی متوجه شوید مشکلات کنونی شما آنقدرها هم بزرگ نیستند. به دنبال سابقه موفقیت‌های خودتان بگردید. با نگاهی به گذشته خاطرات زیادی از روزهای سخت برای شما زنده می‌شود و نشانتان می‌دهد که چه صبورانه در برابر مشکلات ایستاده‌اید. یا حتی شکست خورده‌اید اما زخم آن شکست کاملا خوب شده است.

پس مطمئن باشید این مشکل اولین یا حتی آخرین مشکل شما نیست و روزهای سخت بیشتری در انتظار شما است. برای گذراندن همه این روزهای سخت باید حتما به خودتان باور داشته باشید. به خودتان، میزان صبر، قدرت و تحمل تان اعتماد کنید.

در زمان حال بمانید

مشکلی که شما را به روزهای سخت زندگی کشانده، ممکن است هر چیزی باشد. تمام شدن یک رابطه عاطفی، از دست دادن عزیزان، بیماری، مشکلات مالی، بلایای طبیعی یا …

نگرانی زیاد برای آینده و اندوه تمام شدن خاطرات روزهای شیرین گذشته از عمیق‌ترین احساسات شما در روزهای سخت است. ذهن شما به سرعت آینده‌ای سیاه و روزهایی سخت را برای شما تصویر می‌کند. این شبیه سازی هرگز کمکی به شرایط نخواهد کرد. خودتان هم خوب می‌دانید این همه نگرانی و سیاه نمایی آینده واقعی نیست.

با فرار از زمان حال تنها کنترل شرایط را از دست می‌دهید. در چنین لحظاتی سعی کنید آرامش و خونسردی خود را به هر طریقی که بلدید به دست بیاورید. به اتفاقات خوبی که در اطرافتان در حال وقوع است فکر کنید. به عزیزانی که هنوز در کنار شما هستند. به پس اندازهایی که برای روز مبادا دارید، یا هر چیز دیگری …

هوشمندی و درایت چیزهایی هستند که در روزهای سخت باید از آن‌ها بهره جست. با زندگی کردن در زمان حال میزان بهره‌وری از مغزتان را به حداکثر برسانید. یک فرد هوشیار که برای حل مشکلات مصمم است، کمتر درگیر ترس و نگرانی‌های بی‌مورد می‌شود.

شما به جز حل مشکلات خود، در برابر مشکلات فرزندانتان نیز مسئول هستید. از آن جا که آن‌ها به تنهایی نمی‌توانند از پس مشکلات خود بر بیایند، باید در روزهای سخت مراقب آن‌ها بود. مقاله زیر اطلاعات خوبی در مورد اختلال استرسی پس از سانحه در کودکان، در اختیار شما می‌گذارد.

PTSD کودکان

درون ریزی احساسی ممنوع!

به هر روشی که صلاح می‌دانید، خشم و ناراحتی خود را تخلیه کنید.
به هر روشی که صلاح می‌دانید، خشم و ناراحتی خود را تخلیه کنید.

شاید فکر کنید ماندن در زمان حال و ابراز احساسات در تضاد باشند. به شما اطمینان می‌دهم که اینطور نیست.

ابراز احساسات به اندازه طبیعی‌اش هرگز ایرادی ندارد. ناراحت شدن شما از بروز مشکلات سخت طبیعی است. هر آدمی حق دارد در روزهای سخت زندگی ناراحت یا خشمگین باشد. بروز ندادن احساسات پس از مدتی شما را از پا در‌می‌آورد.

در زمان حال بمانید و به مغزتان فرصت شبیه سازی‌های وحشتناک و غیرواقعی ندهید. در عین حال ناراحتی‌ها و نگرانی‌های به حق خود را ابراز کنید. این ابراز احساسات نه تنها بد نیست، که به شما در درک بهتر موقعیت و راحت‌تر شدن کنترل آن کمک می کند.

به هر روشی که صلاح می‌دانید، خشم و ناراحتی خود را تخلیه کنید. احساسات منفی اگر در درون شما باقی بمانند، شما را از درون می خورند. هر بار که از ابراز آن‌ها سر باز بزنید، سنگین و سنگین‌تر می‌شوند تا روزی که شما را به زمین خواهند زد. ابراز احساسات به شما کمک می‌کند آن احساسات بد را در اندازه واقعی و بدون اغراق ببینید.

به خودتان فرصتی برای هیچ کاری نکردن بدهید

نه تنها بروز احساسات حق شما است، بلکه چند روزی کاری نکردن و از هم پاشیدن نیز طبیعی است. هیچ کس آنقدر قوی نیست که هیچ وقت از هم نپاشد. مشکلات بزرگ ضربه محکمی به روح و روان و حتی جسم شما وارد می‌کنند. هر چه زودتر احساساتتان را بروز دهید، زودتر آماده مواجهه با روزهای سخت خواهید شد.

شاید بخواهید برای چند روزی در خانه بمانید. ممکن است برای روبه‌رویی با برخی از همکاران یا دوستان خود به زمان نیاز داشته باشید. به این دلایل یا هر دلیل دیگری اجازه دارید چند روزی به خودتان فرصت بدهید.

اما فراموش نکنید که بعد از این روزها چه اتفاقات و روزهای سختی در انتظار شما هستند. در این چند روز روح و مغزتان را استراحت بدهید. شما باید با روحیه خوب به میدان مبارزه برگردید.

آرامش یعنی عدم ترس و آشفتگی. شما برای موفق شدن و گذر از روزهای سخت و مشکلات متعدد در مسیر زندگی به آرامش دورنی نیاز دارید. چگونه باید آرامش درونی را یافت؟ پاسخ سوال خود را از طریق لینک زیر دریافت کنید:

چگونه به آرامش درونی برسیم؟

انتظار معجزه نداشته باشید

در زبان فارسی ضرب المثل‌های بسیاری داریم که به پایان خوش اشاره می‌کنند. ما می‌گوییم : شاهنامه آخرش خوشه یا پایان شب سیه سپید است و …

اما باید حقیقت تلخی را به شما یادآوری کنیم. حقیقتی که خودتان به خوبی می دانید. همیشه این طور نیست!

قرار نیست هر مشکلی به خوبی حل شود. روزهای سخت قرار نیست در چشم به هم زدنی شیرین شوند. قرار نیست شریک عاطفی شما دوباره برگردد. کلاه برداری که پول شما را  بالا کشیده‌است، آن را دو دستی به شما بر‌نمی‌گرداند. عزیزی که از دست داده‌اید، دوباره زنده نخواهد شد یا ….

در روزهای سخت، این احتمال را هم در نظر بگیرید. ممکن است شکست بخورید. انتظار معجزه نداشته باشید. همان قدر که ناامیدی بد و مخرب است، امید واهی نیز شما را از واقعیت زندگی دور می‌کند. شما در اندازه خود تلاش می‌کنید اما اگر موفق نشدید، ناراحت نباشید. نیچه می‌گوید : آن چه شما را نکشد، قوی‌ترتان می‌کند.

فقط شما درگیر مشکلات نیستید

مطمئن باشید شما در تجربه روزهای سخت زندگی تنها نیستید. از غر زدن درباره چرا من؟ دست بردارید.
مطمئن باشید شما در تجربه روزهای سخت زندگی تنها نیستید. از غر زدن درباره چرا من؟ دست بردارید.

بسیار تجربه کرده‌اید که وقتی از ناراحتی‌ها، مشکلات و تجربیات روزهای سخت تان برای کسی می‌گویید، او شروع به صحبت از مشکلات خودش می‌کند. این اصلا عادت خوبی نیست. اما شاید در چنین شرایطی بتوان از آن استفاده خوبی کرد.

نگاهی به اطرافیانتان کنید و ببینید آیا فقط زندگی و روزهای سخت به سراغ شما آمده‌اند؟ یا هر کسی به طریقی درگیر مسائل سخت است؟

مطمئن باشید شما در بالا و پایین زندگی تنها نیستید. از غر زدن درباره چرا من؟ دست بردارید.

شاید فردایی نباشد

دنبال کردن این طرز فکر یک توصیه همیشگی نیست. اما مواقعی که ترس آینده و نگرانی‌های بی‌مورد شما را درگیر کرده است، به این فکر کنید که شاید فردایی در کار نباشد. شما باید برای امروز خودتان بهترین تصمیم‌ها را بگیرید. نگرانی‌های فردا را بگذارید برای فردا. اگر ماجراهای وحشتناک توی سر شما اتفاق افتاد به حل آن‌ها خواهید پرداخت.

به این فکر کنید که روزهای سخت زندگی‌تان باید هرچه زودتر به پایان برسند تا بتوانید از زمان باقی مانده بهترین بهره را ببرید. به پایان رساندن این روزهای سخت نیز از کسی جز شما برنمی‌آید.

احساسات و افکار زیادی شما را در مسیر کارها و قدم‌های بزرگ محدود می‌کند. اما این احساسات، کلیشه‌ها، هنجارها و افکار محدودکننده از ابتدای زندگی همراه هیچ کس نیستند. پس حتما به آن‌ها نیازی نداریم.

در مجله امرسان بخوانید:چگونه باورهای محدودکننده خود را بشناسیم؟

سخن آخر

با همه حرف‌هایی که زدیم، راه حل اصلی در دستان توانمند شما است. کیفیت روزهای سخت و آخر این روزها تنها در دستان شما است. نتیجه خوب یا بد نباید شما را مغرور یا ناامید کند. این مشکلات فعلی فراموش می‌شوند و مدتی بعد درگیر ماجراهای جدیدی خواهید شد. درس گرفتن از این ماجراها مهم‌ترین چیزی است که باید انجام دهید.

حافظ به زیبایی در یک بیت از غزلیات خود می‌گوید:

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند 
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. چقدر جالب! وقتی درون روزهای سخت هستی فکر میکنی به این که همشون رو فراموش کنی، اما وقتی تموم میشن و مدتی میگذره از اون روزا، وقتی یادت میاد بهشون، یه لبخند میاد رو لبات. اما کو…تا بگذره. تا بگذرن پیر میشیم
    الان دو ماه مونده به تموم شدن سربازیم و در یکی از سخت ترین موقعیت های سربازیم قرار گرفتم. همیشه فکر میکردم آخر خدمتم که بشه دیگه فقط میشینم یه گوشه و به روزای سختی که گذروندم فکر میکنم و آروم میشم. ولی توی دو دقیقه تمامش فرو ریخت. الان من توی دو ماه اخر سربازیم هستم و سختی روزهای ابتدایی سربازیم کامل اومده سراغم و باید بگذرونم تا تمومش کنم. به این فکر میکنم که میگم نمیتونم سختی هایی که گذروندم رو دوباره بگذرونم. ظرفیتش رو ندارم. سرچ کردم تا یه راهکاری به دست بیارم. بخونم. ببینم. بشنوم یاد بگیرم و گذروندش برام قابل تحمل شه. این مقاله رو خوندم، چشمم افتاد به تاریخ ارسال این مقاله که 1 خرداد 99 هست.
    این تاریخ دقیقا تاریخ اعزام من هست. اولین و آخرین شروع روزهای سخت سربازی من بود. 1.3.99 تاریخیست که همیشه توی خاطرم هست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا