معرفی مهمترین سبکهای نقاشی

شاید بتوان هنر را تنها زبان مشترک میان تمام انسانها با هر فرهنگ و آداب و رسومی که دارند دانست. هنر و جامعه به یکدیگر نیاز دارند؛ اما این نیاز متقابل به معنای پذیرش متقابل نیست. گاهی هنر همسو با ارزشهای جامعه است و در دورانی دیگر، ازرشهای هنرمند و جامعه کمتر شباهتی به یکدیگر دارند. از زمان زندگی انسان بر روی زمین، هنر را در کنار او میبینیم. بشر هرگز بدون هنر زندگی نکرده. هنر از آغاز زندگی تا به امروز همچنان در زندگی یکایک ما همراهمان بوده و خواهد بود.
هنر که طیف وسیعی را در بر میگیرد و به اختصار آن را در قالب هنرهای هفتگانه (امروزه هنرهای هشتگانه) توصیف میکنند، در هر قالبی ارائه شود، تاثیری شگرف بر مخاطب خود میگذارد.
جدیدترین فیلم «سلین سیاما» Portrait of a Lady on Fire در جشنواره کن سال ۲۰۱۹ برنده جایزه بهترین فیلمنامه شد. هر کدام از سکانسها در این فیلم به قدری هنرمندانه فیلمبرداری شدهاند، که هر ثانیه از فیلم را میتوان به عنوان یک نقاشی یا اثر هنری قاب گرفت. معرفی و نقد فیلم پرتره بانویی در آتش را در لینک زیر بخوانید.
نقد فیلم PORTRAIT OF A LADY ON FIRE
هنر نقاشی
نقاشی در دستهی سوم (هنرهای ترسیمی) از هنرهای هشتگانه قرار دارد. این هنر دارای تاریخچهای قوی و بسیار پربار میباشد و از زمانهای نخستین با اشکالی که بر روی غارها کشیده میشد شناخته میشود. هنر نقاشی یکی از مهمترین و پرطرفدارترین هنرها میباشد که در طی سالیان مورد توجه افراد بسیاری قرار گرفته است.
اگر شما هم به این هنر علاقه دارید و میخواهید انواع سبکهای نقاشی و ویژگی هرکدام را بشناسید، در این مقاله با ما همراه باشید.
سبک در نقاشی به چه معناست
سبک یا شیوهی هنری عبارت از خصوصیات صوری است که به یک مجموعه آثار مشخص اختصاص دارد. این خصوصیات باید دارای پیوندی درونی باشند و یک واحد کامل را عرضه کنند. برای مثال: خصوصیاتی مثل اشکال پویا، تفکیک میان سطوح روشن و تیره، وجود همامنگی میان عناصر متنوع و یا ترکیببندی غیر متمرکز، هرکدام به تنهایی نشانهی سبک بارُک نیستند؛ بلکه همبستگی این ویژگیهای تصویری است، که موجب تمایز نقاشیهای بارُک از دیگر سبکها میشود.
هنر نقاشی با توجه به ویژگیهای متفاوت هنرمندان و ارزشهای متفاوت جوامع مختلف، در انواع سبکهای متنوع پدید آمده است. از این سبکها میتوان به رئالیسم، امپرسونیسم، اکسپرسیونیسم، کوبیسم و غیره اشاره کرد. در ادامه به توضیح برخی از مهمترین سبکهای نقاشی میپردازیم.
سبکهای نقاشی در رنسانس

رونسانس تحولی سیصد ساله است و آغاز آن را سدهی 14 میلادی میدانند. کمتر کسی ممکن است تابلوی مونالیزا اثر هنرمند مطرح این دوره، لئوناردو داوینچی را ندیده باشد. از مشهورترین نقاشان تاریخ هنر و دوران رنسانس دوناتلو، لئوناردو داوینچی، میکلآنژ، رافائل، کاواراجو و بسیاری دیگر میباشند.
دوران رونسانس یا نوزایش را شاید بتوان اوج شکوفایی هنر نقاشی به متعالیترین نحو دانست.
به سختی میشود اثار این دوره را در یک یا چند سبک مشخص تعریف کرد، با این وجود تمام اثار هنری این دوره چند ویژگی شاخص دارند که آنها را از دوران دیگر متمایز میکند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
سوژهها در نقاشی این دوران اکثرا شامل پرترهها، افسانههای روم و یونان باستان و داستانهای مذهبی هستند. هنرمندان توجه ویژهای به رعایت پرسپکتیو، به ویژه پرسپکتیو طلایی داشتند. در تمام آثار دوران رنسانس، انسان به گونهای اسطورهای و غیر زمینی ترسیم میشود. استفاده از تکنیک کیاروسکورو یا سایه روشن در رنگگزاری نیز میتواند مشخصهی آثار این دوره باشد.
سبک رئالیسم

رئالیسم به معنای واقعگرایی و حقیقتگرایی، نوعی گرایش هنری است که در آن اشیاء و موجودات را آنگونه که هستند با تمام نکات مثبت و منفی که دارند ترسیم مینمایند. سعی هنرمند نقاش رئالیسم در این است که موضوعات منتخب را بدون کم و کاست و شیرین کاری و عوام فریبانه شدن طرح، در ذهن بیننده ترسیم کند و تخیلات یا تصورات غیرواقعی خود را ترسیم نکند. مبنای کار آنان صادقانهنگری و صادقانه اندیشیدن است. مشهورترین و اصلیترین هنرمند سبک رئالیسم، گوستاو کوربه میباشد. کوربه میگوید: من اصلا نمیتوانم فرشتهای را بکشم که او را هرگز ندیدهام. فرشته را نشانم دهید تا بتوانم تابلویی از پیکرش بکشم. نقاشیهای این سبک با تناسبات، رنگها و جزئیاتی کاملا واقعی کیفیتی عکسگونه دارند.
اگر بخواهید زمانی را بهصورت انفرادی در جزیرهای دورافتاده سپری کنید، چه چیز را همراه خود به آنجا خواهید برد؟ این موضوع تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد؟ پاسخ جیمز الکینز در کتاب در باب مشاهده، این است که چشمهایتان تنها چیزی است که باید همراه خود ببرید. کتاب در باب مشاهده، کتابی است دربارهی دیدن هرچیزی، در مورد اینکه چگونه با دقت و حوصلهی بیشتر به اطراف خود نگاه کنید.
معرفی و نقدی بر کتاب «در باب مشاهده»م
سبک امپرسیونیسم

ویژگی اصلی نقاشی امپرسیونیست ثبت تغییرات گذرا و ناپایدار در طبیعت است. در این سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو آغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیبهای ظریف رنگها استفاده میکنند. مثلاً، به جای ترکیب رنگهای ابی و زرد برای تولید سبز آنها دو رنگ آبی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار میدهند تا رنگها «حس» رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورد. آنها در نقاشی صحنههای زندگی مدرن، به جای پرداختن به جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان میدهند. در این سبک نقاشی اصول مکتبی طراحی دقیق، سایه روشن کاری، ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیببندی متعادل و معماریگونه رعایت نمیشود.
سبک اکسپرسیونیسم

اکسپرسیونیسم یا هیجان نمایی نام یک مکتب هنری است. در آغاز قرن بیستم، نهضت بزرگی بر ضد رئالیسم و امپرسیونیسم شکل گرفت که «اکسپرسیونیسم» از دل آن بیرون آمد. واژهی اکسپرسیونیسم برای اولین بار در تعریف برخی از نقاشیهای اگوست اروه (هنرمند سبک اکسپرسیونیسم) به کار رفته است. هدف اصلی این سبک نمایش درونی بشر، مخصوصاً عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب است. به عبارت دیگر اکسپرسیونیسم شیوهای نوین از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگهای تند و اشکال کج و معوج و خطوط زمخت بهره میگیرد. اکسپرسیونیسم به نوعی اغراق در رنگها و شکلهاست، شیوهای عاری از طبیعت گرایی که میخواست حالات عاطفی را هرچه روشنتر و صریحتر بیان نماید.
عنوان «اکسپرسیونیسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دههٔ اول سدهی بیستم بنای کارشان را بر بازنمایی حالات تند عاطفی و عصیانگری علیه نظامات ستمگرانهی حکومتها، مقررات غیرانسانی کارخانهها و عفونتزدگی شهرها بنا نهاده بودند. این هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود رنگهای تند و مهیج، ضربات مکرر و هیجانی قلمو، شکلهای اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با اینجاد ژرفانمایی و بدون هیچگونه قاعدهای ایجاد میکردند. این هنرمندان هر عنصری را که آرامش بخش و چشم نواز بود از کار خود خارج میکردند.
نقاشی انتزاعی یا آبستره

نقاشی انتزاعی یا آبستره یا تجریدی، به نقاشیای گفته میشود که دارای فرمهای انتزاعی است. بدین معنی که در این نقاشیها قرار نیست که فرمها و رنگهای استفاده شده، شیئی که در طبیعت وجود داشته باشد را در ذهن تداعی کند. در سبک آبستره فرم و رنگ اشاره به واقعیتی خارج از ذهن ندارد و خود به عنوان تنها واقعیت موجود مورد استفاده قرار میگیرد.
هنر آبستره که با هر گونه نمایش واقعی از موضوعات، سر ستیز دارد را میتوان به دو نوع تقسیم کر. نوع اول شامل آثار هنرمندانی میشود که صرفاً به رنگ و فرم توجه دارند و این دو عنصر تجسمی را تنها به خاطر جلوههای مجرد آنها بهکار میگیرند. در تابلوهای این نقاشان، اشکال و نقوش هیچگونه شباهتی با نمونههای طبیعت و عالم واقع آنها ندارند. از رنگهای طبیعت پیروی نمیکنند، از رنگ تنها به خاطر خود رنگ و از فرم به خاطر فرم استفاده میشود.
نوع دوم شامل آثار نقاشانی است که رنگ و فرم را علاوه بر جلوههای مجرد هر یک، با توجه به معانی و مفاهیم آنها بکار بردهاند. در این روش رنگها و فرمها بدون آنکه موضوع یا شیئی را به نمایش در آورند، حالات عاطفی خاصی را برای بیننده ایجاد میکنند. برای مثال رنگ قرمز و نارنجی میتوانند برای انسان حالات هیجان و شور و التهاب ایجاد کنند و برعکس، رنگهای سبز و آبی آرامشبخش و تسکیندهنده هستند. فرمها نیز به نوبهی خود چنین حالات روانیی را ایجاد میکنند. این قبیل آثار را به نام «آبسترهی اکسپرسیونیسم» که از دیگر سبکهای نقاشی میباشد، مینامیم.
سبک سوررئالیسم

سوررئالیسم یا فراواقعگرایی یکی از جنبشهای هنری قرن بیستم است. سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. زمانی که دادائیسم (از دیگر سبکهای نقاشی) در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیستها بود گرد آمدند و سبک جدیدی را پایهگذاری کردند. این شیوه در سال ۱۹۲۲ به طور رسمی از فرانسه آغاز و فراواقعگرایی نامیده شد. این سبک بازتاب نابسامانیها و آشفتگیهای قرن بیستم است.
سوررئالیسم را میتوان یک جنبش “هنری اجتماعیِ” بنیاد ستیز به شمار آورد. میل به ایجاد دگرگونی در زندگی روزمره از طریق آشکارسازی تصاویری شگفتانگیز و تصادفی و نهفته در نظم ظاهری واقعیت دانست.
این جنبش در عمل با انتشار مجلهی انقلاب فراواقعگرا توسط برتون آغاز شد. سالوادور دالی، رنه ماگریت و لویی آراگون از جمله سوررئالیستهای مشهور هستند.
کوبیسم، در مخالفت با دیگر سبکهای نقاشی

کوبیسم یکی از سبکهای مطرح نقاشی در صدسال اخیر است. در این سبک موضوعات نقاشی در قالب اشکال هندسی شکسته و نامشخص ترسیم میشوند و اغلب عمق چندانی ندارند. سبک نقاشی کوبیسم از زمان پیدایش خود در بیش از ۱۰۰ سال پیش، همواره بهعنوان یکی از مشهورترین و شگفتانگیزترین سبکهای نقاشی تلقی میشود.
کوبیسم که در آن اشکال شکسته و ترکیبات درهموبرهم دیده میشود، تصاویر تلویحی و تمثیلی یافت شده در دیگر سبکهای هنر را کنار گذاشته و بهسوی انتزاع مطلق گام برمیدارد. این جنبه، همراه با تکامل منحصر به فرد و تاثیر پایدار آن، کوبیسم را به یکی از شناخته شدهترین اشکال هنر در قرن بیستم تبدیل کرده است. نقاشان کوبیست این مفهوم موروثی که هنر باید از طبیعت کپیبرداری شود یا اینکه هنرمندان باید از روشهای قدیمی پرسپکتیو، مدلسازی و کوتاهنمایی استفاده کنند را نپذیرفتند. آنها پرسپکتیو یا نقاشی سهبعدی و مدلسازی سنتی را بهمنظور تاکید بر دوبعدی بودن تصویر، کنار گذاشتند.
مینیمالیسم

مینیمالیسم یا سادهگرایی یکی دیگر از سبکهای نقاشی است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگیبیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی یا شبهفلسفی بنیان گذاشته است. مینیمالیستها بر این باورند که با کنار گذاشتن حضور فریبنده ترکیببندی و با استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی ساده شده باشند، میتوان به کیفیت نابرنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک نقاشی میتوان به دیوید اسمیت، دونالد جاد، ارنست تروا، کارل آندره، رابرت رایمن و ریچارد سِرا اشاره کرد. نقاشی هنرمندان مینیمالیست گاه کاملا تصادفی پدید میآمد و گاه زادهی شکلهای هندسی ساده و مکرر میباشد. سادهگرایی نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ: Less is more میباشد.
سلام خیلی زیییییاااااد ممنوننم بابت سایت خوبتون
من کنکور هنر دارم و این متنو که خوندم خیلی خوب فهمیدم این سبکارو کاش زودتر سایتتون پیدا میکردم
خواهش میکنم سبکای دیگرم معرفی کنین بازم ممنون بابت اینکه اینقدر مطالب مقید میزارین برامون
دوباره سلام جوابه حرفمو ندادین
میدونم خیلی سرتون شلوغه خیلی سایتتون خوبه
من به همه ی دوستام معرفیتون کردم
واقعا تورو خدا بقیه سبکارم بزاریم خااااااااهش میکنم
۲۰ بار مقالاتو خوندم واقعا از وقتی سایتو پیدا کردم همه ی دوستامو مامانم خواهرم همش داریم مقالتونو میخونیم
خیلی سایت مفیدی هستین ممنونم ولی ازتون خواهش میکنم سبکای دیگرم بزارین لطفااا ممنون